loading...

مهدی جبرائیلی تبریزی

راه خدا...

بازدید : 356
پنجشنبه 28 آبان 1399 زمان : 4:38

مقاله پیش­ روی نگاهی است تاریخی به ظهور، طرز تفکر، عقائد و عملکرد جریانات درون دینی که با شعارها و نمادهای به‌ظاهر دینی در میان امت اسلامی‌در طول تاریخ اسلام ایجاد شده‌­اند. این جریانات به ظاهر اعتقادی، با هویت سیاسی و معرفتی نضج یافته اما خسارات جبران‌ناپذیری به دین اسلام و امت اسلامی‌وارد کرده‌­اند. منافقین صدر اسلام، ماجرای خونین کربلا، ظهور امویان و عباسیان، فرق ضاله بهائیت و بابیت، وهابیت، گروه­‌های ‌تروریستی طالبان و القاعده و داعش، فرقه‌های مدعی عرفان مانند دراویش و حلقه از جمله این جریانات انحرافی هستند که با رنگ و لعاب دینی به بدعت­‌گذاری و انحراف در جوامع اسلامی‌پرداختند که بازخوانی گزارش‌گونه پیرامون آنها روشنگری بیشتر مردم به‌خصوص نسل جوان را موجب خواهد شد.
بخش نخست این مطلب از نظر خوانندگان عزیز می‌گذرد.
* * *
پس از ارتحال رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) جامعه اسلامی‌شاهد حوادثی بود که عموما تحت عنوان دین و شعارهای دینی بروز می­‌کردند. جریان نفاق و تظاهر به دینداری و دینمداری از همان زمان ایشان به جهت مصلحت‌اندیشی‌های شخصی و متعصبانه در میان امت اسلامی‌نفوذ کرده و ضربات زیادی هم وارد ساخت که البته با نزول وحی و افشای توطئه آنان توسط پیامبر اسلام خنثی می­‌شد. مواردی مانند: «توطئه و تصميم گروهى از منافقان درباره اخراج پيامبر و مسلمانان از مدینه»(1)، «توطئه منافقان عليه پیامبر با تشكيل جلسات سرّى و شبانه»،(2)«توطئه ‌ترور ایشان از ناحيه منافقان در عقبه هنگام بازگشت از تبوک»(3) و نمونه‌های دیگر از آن دسته‌­اند. این موارد به‌صورت مخفی برنامه­‌ریزی می­شد و نشانه­‌ای هم در ظاهر وجود نداشت. اما برخی دیگر از اقدامات خیانتکارانه و غرض­‌ورزانه گروهی که در میان امت اسلامی‌با داعیه دین و ظاهرسازی دینی - که در این مقاله شعارهای دینی نامیده می‌­شوند - توسط همین منافقین طراحی و عملیاتی می­‌شدند، باعث خسارت‌های جبران‌­ناپذیری در بدنه جامعه دینی شد که تا زمان حاضر هم‌ ترمیم نیافته و همواره سدّ بزرگی در مسیر اسلام ناب و تمدن اسلامی‌قرار گرفته است.
در این نوشتار به نمونه­‌هایی در تاریخ اسلام‌ اشاره خواهد شد که گروه‌ها و جریاناتی با شعارهای به ظاهر دینی و با سوء­استفاده از آنها به جبهه‌گیری در برابر دین و مقابله با معارف دینی پرداختند.
ساخت مسجد ضرار؛ اولین مورد از این نوع خیانت‌ها با پوشش شعارهای اسلامی، مسجد ضرار بود که در پساپرده آن فتنه‌انگیزی منافقان قرار گرفته بود.(4)
این بنای به ظاهر مقدس تحت شعار وحدت و در پوشش مسجد مرکز دسته‌بندی‌های سیاسی علیه اسلام و مسلمین بود و کانونی برای ایجاد دودستگی میان مسلمانان شده بود اما رسول خدا(ص) به دستور پروردگار متعال آن را با خاک یکسان کردند.(5)
شعار «حسبنا کتاب ­الله»؛ منابع شیعه(6) و اهل تسنن(7) نقل کرده‌اند که برخی صحابه درهنگام بیماری که منجر به ارتحال پیامبر شد، به عیادت ایشان رفتند. پیامبر فرمود: «بیایید تا نوشته‌ای برایتان بنویسم که پس از آن گمراه نشوید». یکی از حاضران گفت: رسول خدا هذیان می‌گوید «عِنْدَکمُ الْقُرْآنُ حَسْبُنَا کتَابُ الله».(8)دیگران در مورد نظر وی دچار اختلاف شدند؛ برخی معتقد بودند باید به دستور پیامبر عمل کنند، اما برخی دیگر مخالفت کردند. پس از زیاد شدن اختلاف، پیامبر دستور داد رهایش کرده و از آنجا بروند.
همین شعار به ظاهر زیبا بود که خسارت­‌های جبران‌ناپذیری را در طول قرن‌ها به دین وارد ساخته و چه صحنه‌­ها و صفحه‌­های جنایت‌باری که تاریخ اسلام ثبت کرده است.
از فحوای سخن پیامبر برمی­‌آید که ایشان قصد داشتند رهبری را برای زمان پس از خود معرفی کنند که امت از گمراهی در امان باشند و آن افراد با همین گمان از وصیت پیامبر اسلام ممانعت کردند.
این خیزش مرموز پس از پیامبراکرم(ص) با شتاب زیادی ادامه داشت و گذشت زمان و دوری از دوران اولیه اسلام با فوت صحابه، تسلط حاکمیتی جریانات نفاق برجامعه اسلامی‌وکم شدن حساسیت­‌ها در برابر رفتارهای خلاف شرع که عمدتاً از روی ناآگاهی بود، بر حدت و شدت آن افزوده بود.
سقیفه آغاز انحراف؛ با وجود آنکه رسول خدا(ص) در غدیرخم تکلیف امت را از بابت جانشینی پس از خود مشخص کرده و به امامت حضرت علی(ع) تصریح نموده بود اما به محض ارتحال آن حضرت، عده‌ای با شعارهای انحرافی دینی در سقیفه گرد آمدند و روند تداوم رسالت را با چالش مواجه کردند. آنان با شعارهای به ظاهر دینی، امامت و جانشینی امام‌علی(ع) را زیر سوال بردند و راه را بر انحرافات و بدعت‌گذاری‌‌های بعدی هموار نمودند.
معاویه ابن أبی­‌سفیان؛ او نخستین خلیفه اموی است.معاویه در دوره خلیفه دوم، به ولایت شام منصوب شد. برخی مورخان از تسامح خلیفه نسبت به معاویه اظهار شگفتی کرده‌اند.(۹) معاویه فردی به‌شدت ریاست­‌طلب و دنیاگرا بود و با این هدف از هیچ توطئه و مخالفتی نسبت به مقدسات و اساس دین هرچند به‌طور غیرملموس دریغ نمی‌­کرد.
خلیفه دوم تمام شامات را به معاویه سپرد(۱۰) معاویه خودش می‌گفت: به خدا سوگند که او تنها با منزلتی که نزد خلیفه داشت این چنین بر مردم تسلط یافت.(۱۱)
خلیفه سوم در برابر اعتراضاتی که نسبت به معاویه می‌شد می‌گفت: چگونه او را عزل کنم در حالی که عمر او را نصب کرده است.(۱۲)
حسن بصری می‌گوید: معاویه از همان زمان خلیفه دوم خود را برای خلافت آماده می‌کرد.(۱۳)
او در شورش مردم علیه عثمان علی‌رغم درخواست خلیفه، به یاری او نشتافت. حتی طبق برخی نقل‌ها در قتل او نقش داشته است.(۱۴) با این وجود در زمان خلافت امام علی(ع)به اسم خونخواهی عثمان، جنگ صفین را به راه انداخت.
معاویه با جعل فضائل و حفظ ظواهر همواره سعی در نابودی اسلام داشته است. مثلا از او نقل شده که گفته بود: «ما شجرهًْ رسول ­الله هستیم».(۱۵)
او همچنین با عنوان کاتب وحی و خال‌المؤمنین(۱۶) کوشید تا موقعیت دینی خود را تحکیم کند. او کسانی از راویان حدیث را واداشت تا ده‌ها حدیث در فضیلت او بسازند و در میان مردم رواج دهند.(۱۷) از جمله از قول رسول خدا نقل کرده­‌اند: «الامناء عندالله ثلاثه جبرئیل و أنا و معاویه»(افراد امین در پیشگاه خداوند، تنها سه نفر هستند: من، جبرئیل و معاویه) (۱۸) ابن عساکر این قبیل روایات را به تفصیل یاد کرده است.
معاویه ادعا داشت: «زمین از آن خداست و من هم خلیفه خدا هستم، هرچه از آن برگیرم از آن من است و آنچه را واگذارم متعلق به مردم است و این تفضل من بر آنهاست.(۱۹)
معاویه در پی تصمیم به مسموم کردن مالک‌اشتر، برای اینکه با یک تیر چند نشان بگیرد و نشان از خود به‌جا نگذارد از مردم شام خواسته بود که مالک را نفرین کنند و آنان نیز او را نفرین کردند و آنگاه که خبر مرگ مالک را به معاویه دادند. او گفت: «ببینید که خداوند دعای شما را چه زود مستجاب کرد».(۲۰)
بر اثر همین سیاست­‌بازی و عوام‌فریبی­‌ها، میزان پیروى شامیان از معاویه بدانجا رسیده بود که به هنگام حرکت به سوى صفّین، نماز جمعه را در روز چهارشنبه برایشان به جاى آورد و آنان، سر و جان خود را در اختیار معاویه گذاشتند و نیز اطاعت و پیروى آنان تا بدان جا رسید که لعن نمودنِ على(ع) را سنّت قرار دادند و خردسالان آنها بر آن سنّت، رشد یافتند و پیرمردان آنها با آن از دنیا رفتند.(۲۱)
قرآن بر سرنیزه؛ درجنگ صفین نیروهای علی(ع) نیروهای معاویه را در آستانه شکست قرار دادند. عمروعاص برای رهایی ازاین شکست، پیشنهاد داد که شامیان قرآن­ها را بر نیزه‌­ها بزنند و بالا ببرند و از نیروهای علی(ع) بخواهند که قرآن را بین خود داور قرار بدهند. همین ‌ترفند باعث ایجاد‌تردید در برخی از افراد لشکر حضرت
شد.
امام علی(ع) هنگامی‌‌که پرچم‌­های آنان را دید، فرمود: «به خدایى که دانه را شکافت و انسان را به‌وجود آورد اینان از روى حقیقت اسلام نیاوردند، اسلامشان از روى ‌ترس بود و کفر را در درون خود پنهان داشتند و چون یار و یاور یافتند آن را ظاهر نمودند».(۲۲)
عدم بصیرت و فقدان مبنای محکم اعتقادی باعث شد شعارهای به ظاهر دینی معاویه، خواص و عوام را فریب داده و آنان را از حقیقت دورکند. «ربیع بن­خثیم» قاری قرآن و از زهاد ثمانیه از جمله آن خواصی بود که پس از قرآن به سرنیزه کردن معاویه در جنگ با او به‌تردید افتاد. او هنگام جنگ صفین، با گروهی از قاریان به محضر امام علی آمد و گفت: «ما با وجود شناخت فضل و برتری تو، با این حال در جنگ با معاویه‌تردید داریم و از طرفی تو و مسلمانان از جنگ با مشرکان بی‌نیاز نیستید. پس ما را به یکی از این مرزها بگمار تا در آنجا بجنگیم». امام علی(ع) هم او را به فرماندهی گروهی از قاریان گماشت و آنها را به اطراف قزوین و ری فرستاد.(۲۳)
اما معاویه در ورای این شعارهای عوام­‌فریبانه، از تفسیر و تاویل صحیح آیات قرآن ممانعت می­‌کند تا مردم در جهل مانده و راه برای خودکامگی‌­های او هموار بماند. او صراحتا از ابن‌عباس خواست از تاویل آیات قرآن به گونه‌­ای که به نفع اهل‌بیت پیامبر باشد، بپرهیزد یا آن‌گونه تفسیر را مخفیانه نقل کند.(۲۴)
گسترش جبرگرایی در زمان معاویه
جنایاتی مانند غصب خلافت، جنگ با أمیرالمومنین(ع)، به شهادت رساندن صحابیان بزرگی نظیر عمار بن یاسر و حجر بن عدی، مسموم کردن و شهادت امام حسن(ع) و بسترسازی وقوع واقعه عاشورا و شهادت امام حسین(ع) در سایه این شعارها رقم خوردند.(۲۵)
آنها برای توجیه این جنایات نیاز به پشتوانه اعتقادی و کلامی‌‌داشتند تا عامه مردم را در برابر آنها مجاب کنند.
به همین دلیل جبرگرایی را در جامعه رواج دادند. ایام خلافت امویان را نخستین عصری می‌دانند که مسائل مربوط به اختیار انسان و قضا و قدر الهی و نقش مشیت الهی در سرنوشت انسان به‌صورت گسترده در جهان اسلام مطرح شد.(۲۶)
جبریه با اینکه در آغاز عقیده‌­ای صرفاً دینی بود، اما خیلی زود رنگ سیاسی گرفت. امویان، که آن را با روش سیاسی خود سازگار یافتند، به تبلیغ آن پرداختند. به روایتی، معاویهًْ بن ابی­‌سفیان اولین کسی بود که اعلان جبرکرد و روزی در شام بر منبرگفت که «من فقط خازنی از خازنان خدا هستم؛ به کسی که داده است می‌دهم و از کسی که منع کرده است منع می‌کنم». پس از معاویه، جانشینان او عقیده به جبر و رواج آن را دنبال کردند، زیرا این عقیده اعمال ناشایست آنان را توجیه می‌­کرد. آنان، به یاری همفکران خود، با استناد به برخی آیات قرآن و احادیث دینی که ظاهرشان مؤید جبر است، به مسلمانان تلقین می‌­کردند که تمام اعمال انسان و همه حوادث و پیشامدها، از جمله حکومت و خلافت آنها، از پیش مقدر شده و اراده خداوند بر آن تعلق گرفته است و بنابراین، از آن‌گریزی نیست و باید آن را پذیرفت و دم نزد.
معاویه می­‌گفت «خداوند برترین کرامت را به خلفا بخشیده، آنان را از آتش نجات داده و بهشت را برایشان واجب کرده و اهل شام را یارانشان قرار داده است».(۲۷)
نهادینه‌سازی این طرز تفکر فارغ از آثار کلامی، دارای خروجی­‌های سیاسی- اجتماعی ضددینی متعددی هم بود:
خود را در مرتبه­ بالاتری از معرفت و اعتقاد به خداوند نشان دهند.
بنی­‌امیه با اراده و تقدیر الهی برسر کار آمده‌­اند.
خود را مجبور به جبر الهی معرفی می‌­کردند تا به تمام رفتارها و اقداماتشان رنگ و بوی الهی بدهند.
همگان باید در برابر قضا و قدر الهی تسلیم شوند.
هرگونه اعتراض به مفاسد و انحرافات، طغیان و عصیان در برابر مقدرات خداوندی است و محکوم به خروج از دین.
با این دستاویز مسئولیت هرگونه کنش و واکنش اجتماعی را از خود نفی کنند.
از این رو معاویه و جانشینان وی جبرگرایی را در شام گسترش دادند و از آن ‌پس، عقیده به جبر مذهب توده مردم شد.(۲۸)
کربلا؛ شعارها برای ذبح شعائر؛ کربلا محصول سقیفه بود و نوادگان اهل سقیفه در کربلا فرزند رسول خدا را به بهانه عدم بیعت بایزید و خروج از دین و با شعارهای به ظاهر دینی به طرز فجیعی به شهادت رساندند و خاندان وی را به اسارت گرفتند.
یزید در نامه­‌ای به ولید بن عتبه عامل مدینه برای اخذ بیعت از امام حسین(ع) و برخی دیگر، خود را امیرالمؤمنین توصیف کرد.(۲۹) بنابراین بیعت نکردن با امیرالمومنین که هردو وصف برای منصب الهی(نبوت و امامت) و یک عنوان دینی است، به معنای خروج بر او و مهدورالدم بودن می­‌باشد.
عصر روز تاسوعا عمرسعد سوار بر اسب شد و به سپاهیان خود گفت: «ای لشکریان خدا! سوار شوید که شما را بشارت باد».(۳۰)
وصف لشکرخدا به جمعیتی که به مصاف حجت خدا برخاسته­‌اند، یعنی اینکه تمام آثار جهاد فی‌سبیل‌­الله برای آنها اطلاق می­‌شود و هرگونه برد و باخت ظاهری، احدی­ الحسنیین(شهادت و پیروزی) به‌حساب می­‌آید.
عمر سعد که بزرگ‌ترین جنایت تاریخ را مرتکب شده بود، وقتی اسرای اهل‌بیت(ع)را وارد کوفه کردند، کوچه به کوچه، حتی در کوچه‌های یک متری و دو متری می‌گردانیدند،تا اینکه به کوچه‌ای رسیدند، دیدند عمر‌سعد در جلوی این کوچه ایستاده و دست‌های خود را به دو طرف دیوار چسبانده است و از عبور اسرا جلوگیری می‌کند! از او پرسیدند، چرا مانع عبور آنان می‌شوی؟ پاسخ داد: در این کوچه خانه کودک یتیمی‌است که تصرف در مال یتیم بدون اجازه ولی او یا حاکم شرع جایز نیست. بنابراین نمی‌‌گذارم از این کوچه استفاده کنید.(۳۱)
آری کسی که دست او تا مرفق به خون فرزندان پیامبر آلوده است، این‌گونه عوام‌فریبی می‌کند!
پس از ماجرای عاشورا اسرای اهل­‌بیت را به کاخ ابن‌­زیاد بردند، ابن­‌زیاد شروع به سخن گفتن کرد و به حضرت زینب(س) عرض کرد: «کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللهِ بِأَخِیکِ وَ أَهْلِ بَیْتِکِ»(دیدی خدا با برادر و خاندانت چه کرد؟).(۳۲) که او با این جمله شماتت‌­انگیز غیر از اینکه می‌خواست عجز و ناتوانی حضرت زینب را به رخ ايشان بکشد و ايشان را به ناله و فریاد وا دارد، اما انتساب آن اتفاقات به خداوند، آن هم در مورد اهل‌بیت شعاری بود از جنس ایمان و اعتقاد که نباید از اثرات آن به سادگی چشم پوشید.
پی‌نوشت_______________________
1. منافقون/ ۸.
2. نساء/ ۸۱.
3. توبه/64.
4. المغازی، ج‌۳، صص ‌۱۰۴۸-۱۰۴۹؛ جامع‌البیان، ج۱۴، ص۴۷۴؛ سیره حلبیه، ج‌۳، ص‌۲۰۳.
5. توبه/107.
6. السقیفهًْ و فدک، ص۷۳؛ الأمالی مفید، ص۳۶.
7. صحیح بخاری، ج۶، ص۹ - صحیح مسلم، ج۳، ص۱۲۵۹.
8. قرآن نزد شماست و کتاب خدا ما را بس است.
۹. مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۵، ص۲۴.
۱۰. همان، ص۱۷.
۱۱. مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۵، ص 18؛ العقد الفرید، ج۱، ص۱۵.
۱۲. أنساب‌الاشراف، ج ۵، ص۵۵۰.
۱۳. تثبیت دلائل‌­النبوه، ص ۵۹۳.
۱۴. أنساب‌­الاشراف، ج ۴، ص۱۹؛ تاریخ الاسلام، عهد الخلفاء الراشدین، صص۴۵۰-۴۵۱.
۱۵. مختصر تاریخ دمشق، ج ۱۱، ص۸۷.
۱۶. دایی مومنین به اعتبار اینکه خواهرش ام‌حبیبه همسر پیامبر بوده است.
۱۷. مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۵، ص۵ تا ۱۶.
۱۸. مختصر تاریخ دمشق، ج ۹، ص۸۵.
۱۹. مروج الذهب، ج 2، ص 46.
۲۰. أمالي شیخ مفيد؛ ص83.
۲۱. مروج الذهب، ج 3، ص41؛ الغدیر، ج10، ص ۱۹۵.
۲۲. نهج­‌البلاغه، نامه 16.
۲۳. وقعهًْ صفین، ص۱۱۵؛ الاخبار الطوال، ص۱۶۵.
۲۴. احتجاج طبرسى، ج 2، ص 16؛ بحارالانوار، ج 44،
ص 124.
۲۵. مروج الذهب، ج 3، ص 3.
۲۶. فضل­‌الاعتزال و طبقات المعتزله، ص۱۴۳.
۲۷. http://www.wikiferaq.org/index.php/، دایره‌ًْ­المعارف
فرق ­اسلامی، واژه جبریه.
۲۸. فضل‌­الاعتزال و طبقات المعتزله، ص۱۴4.
۲۹. تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۲۵۰؛ البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۵۷.
۳۰. تاریخ الامم و الملوک، ج۵، صص۴۱۶- ۴۱۷.
۳۱. ریاکاری‌های امویان و عباسیان، ص 55.
۳۲. غمنامه كربلا؛ ص181.

تغییرات تنیس روی میز در اکتبر 2000
بازدید : 556
شنبه 16 آبان 1399 زمان : 7:37

توهین به پیامبرخدا سابقه درازی در تاریخ دارد و همواره جریان تندروی یهودیت در پشت آن قرار داشته ودارد.سران یهود و به تبع آنها سایر یهودیان بعد از حضرت موسی­(ع) از راه حق منحرف شدند و پیامبران الهی را که برای اصلاح ایشان ظهور می­‌کردند، به قتل می‌‌رساندند، این گروه طبق پیشگویی­‌های تورات، منتظر ظهور دو موعود بودند که تا صدر اسلام یکی از آنها (حضرت عیسی ع) ظهور کرده بود و یهود باعداوت خویش، وی را تحت فشار و تعقیب قرار داده و حضرت را به پیامبر مفقودالاثر تاریخ تبدیل کردند و به این هم اکتفا نکرده و با نفوذ در دین مسیح، چنان انحرافی را در آن پی‌­ریزی کردند که اساس فعالیت عیسی(ع) را که فریسی‌ستیزی بود، به دوستی و همراهی با فریسیان تبدیل کردند.
یهود با علم به ظهور پیامبری آخرالزمانی به طراحی و اعمال نقشه­‌های خود با هدف از میان برداشتن وی مشغول شدند. در این راستا حتی به ترور عبدالله پدر بزرگوار پیامبر اقدام کردند.
نقل شده است یهودیان خانمی‌از کاهنان یهود را فرستادند که همسر عبدالله شود و نطفه پیامبر آخرالزمان به این زن منتقل شود لذا آن زن هر روز سر راه عبدالله را می‌­گرفت و به او پیشنهاد ازدواج می‌­داد اما روز بعد از ازدواج عبدالله با آمنه، دیگرآن پیشنهاد را نداد، عبدالله ازاو پرسید چرا این بار سخن پیشین‌ات را تکرار نکردی؟ گفت نوری که در پیشانی تو بود، دیگر نیست. عبدالله ازدواج کرده بود.
تلاش یهود برای ترور پیامبر در بدو تولد: طبق نقلی فردای شب میلاد پیامبر، یکی از علمای یهود به دارالندوه آمد و گفت: آیا دیشب در میان شما فرزندی متولد شده است؟ گفتند: نه گفت پس باید در فلسطین به دنیا آمده باشد، پسری که نامش احمد است و هلاک یهود به دست او خواهد بود. آنها پس از جلسه سراغ گرفته و دریافتند که پسری برای عبدالله بن عبدالمطلب به دنیا آمده است. آن مرد را خبرکردند که آری درمیان ما کودکی به دنیا آمده و قسم به خدا که پسر است! عالم یهودی از آنها خواست که او را نزد کودک ببرند. آنها او را به نزد کودک بردند، او تا بچه را دید بیهوش شد و چون به هوش آمد گفت: به خدا قسم! پیامبری، تا قیامت از بنی‌اسرائیل گرفته شد. این همان کسی است که بنی‌­اسرائیل را نابود می­‌کند و چون دید قریش از این خبر شاد شدند، گفت: به خدا قسم! کاری با شما بکند که اهل مشرق و مغرب از آن یاد کنند.
بحیرا عالم مسیحی با اطلاع از نقشه یهود برای ترور پیامبر، حتی قبل از بعثت به ابوطالب در این مورد هشدار داده بود.
پس از بعثت نبی اکرم، هم همواره به مقابله با رشد و گسترش اسلام کمر بستند. جنگ­‌های بنی‌قینقاع، بنی‌نضیر، خندق، بنی‌قریظه، خیبر نمونه­‌ای ازاین نوع فتنه­‌های یهودی هستند که با اندیشه از میان برداشتن اصل اسلام و پیامبر به وقوع پیوسته بودند.
پس از شهادت ایشان هم یهود در سیستم حکومتی اسلام نفوذ کرده و سعی در انحراف آن داشتند.
یهود با نفوذ خویش در دین مسیح، مسیحیت یهودستیز و اصلاح‌گر را به دینی بی‌محتوا و بی‌پایه تبدیل کرده بود. تلاش‌های پولس، نفوذی یهود در مسیحیت، به اندازه‌ای به بار نشست که پس از یک قرن، اثری از مسیحیت راستین برزمین نماند. یهود با این تجربه موفق، به فکر عملیاتی کردن آن در جامعه نوپای اسلامی‌بود و جریانات پس از پیامبر، هم با هدایت و خط­‌دهی یهود اتفاق افتاد. البته امیرالمومنین با درک این توطئه سعی در حفظ اصل دین داشتند. آتش زدن احادیث پیامبر، و جعل احادیث، حمله به خانه دخترشان نمی­‌توانند حوادثی اتفاقی تلقی شوند. جعل روایات اعتقادی غیرسیاسی با انگیزه منزوی کردن اسلام از جامعه توسط کعب‌­الاحبار و پیروان او وحضور یهودیان در دربار معاویه و پس از او یزید در ادامه همان خط سیر اسلام‌ستیزی تعریف می­‌شوند.
داستان فرانسه؛ اما این اهانت‌ها و تقابل با اسلام امروزه با ابزارهای گوناگونی چون کتاب، روزنامه و نشریات، فیلم، سخنرانی و کاریکاتوریا با ابزارهای نوینی چون ماهواره و اینترنت در کنار شیوه‌های رایج قبلی از جمله جعل حدیث، ‌فرقه‌سازی و غیره در قالب جنگ نرم و مبارزة فرهنگی شکل می‌گیرد و در خدمت صهیونیست‌ها و دنیای استکبار است. آنان با توجه به رسانه‌های وسیع و فراگیری که در اختیار دارند تهاجمی‌سازمان یافته و همه‌جانبه را برضداسلام و مسلمانان انجام می‌دهند و می‌کوشند اسلام را دین تروریستی و تروریست‌پرور، خشونت‌طلب، خلاف آزادی، استبداد خواه و بی‌منطق معرفی کنند تا در سایة این اتهامات ناحق به اهداف شوم خود برسند، در حالی که این توهینها و اهانتهای بی‌شرمانه و غیرانسانی دلیل بر بی‌خردی و بی‌منطقی گویندگان آن و خشونت‌طلبی‌های آنان است.
این توهین­ها با توجیه آزادی بیان در این کشور اتفاق می‌افتد. در حالی که دلایل بسیار زیادی وجود دارند که غرب و فرانسه به هیچ عنوان به آزادی بیان اعتقاد ندارند و بر خلاف ادعای متظاهرانه خود هرگونه اظهار نظر مخالفانه با اصول تمدن و جریان لیبرال دموکراسی را بیرحمانه سرکوب می­‌کنند.
مدعیان لیبرال دموکراسی، آن گونه که در عمل نشان داده‌­اند نه تنها هیچ­گونه پای­بندی نسبت به حقوق بشر، در کشورهای جهان، بلکه در داخل کشورهای خویش نیز تا آنجا که منافع‌شان اقتضا کند؛ قائل نیستند. این مهم را از آنچه که در آمریکا گذشت و می­‌گذرد همگان دیدند و نیازی به هیچ دلیل و استدلال ندارد. حوادث اخیر فرانسه، نمونه دیگری از این واقعیت است و فرصت مجددی برای بررسی وضعیت حقوق بشر در«مهد دموکراسی» را دراختیار افکار عمومی‌جهان قرار داده است تا به صورتی دقیق‌­تر به ماهیت نظام لیبرال دموکراسی و نارسایی‌های کارکردی آن نگریسته و راه برون رفت از مشکلات کنونی جهان را ـ که عموماً با این نظام فکری مرتبط­‌اند ـ جست‌وجو نمایند.
نمونه­‌هایی از تناقض ادعایی و رفتاری
حقوق بشر در فرانسه:
ممنوعیت استفاده از روبند؛ فرانسه با حدود شش میلیون مسلمان از جمله کشورهای اروپایی است که به دلیل پیشینه تاریخی، بیشترین شمار مسلمانان را در خود جای داده است و مسلمانان، 10 درصد کل جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند. اما دولت پاریس به بهانه دفاع از ارزش‌های سکولار خود، مسلمانان این کشور را از آزادی­های فردی و اجتماعی محروم کرده است و با به اجرا گذاشتن قانون منع حجاب از تحصیل دختران محجبه در مدارس و دانشگاه‌ها ممانعت به عمل آورده است. ممنوعیت پوشیدن روسری از سپتامبر ۲۰۰۴، در مدارس فرانسه به اجرا در آمد و در سال ۲۰۱۱ استفاده از نقاب و برقع در اماکن عمومی‌نیز ممنوع شد. دادگاه حقوق بشر اروپا هم این ممنوعیت درفرانسه را تأیید کرد.اما قضات دادگاه حقوق بشراروپا درتوجیه این حمایت خویش ازحکومت فرانسه سخنی گفتند که مقام‌های فرانسه برای حفظ انسجام اجتماعی، هدف‌های مشروعی داشته‌اند. آنها هیچ وقت به این سؤال پاسخ ندادند که چگونه می­‌خواهند پارادوکس حفظ انسجام اجتماعی را با اصل حقوق بشر حل کنند.
ممنوعیت حمایت مسلمانان مقیم فرانسه از مسلمانان؛ با جنبش­های اسلامی‌در الجزایر و فلسطین اظهار همبستگی می‌کنند و دولت فرانسه هر نوع همبستگی مسلمانان با این جنبش­ها را با فشار سیاسی و تبلیغاتی و زندانی کردن رهبران آنان سرکوب می­‌کند.
هولوکاست؛ امروزه هر کس در مورد این دروغ بزرگ و بی‌اساس نظری اظهار کند محکوم و سرنوشت نامعلومی‌دچار می­‌شود. روژه­‌گارودی نویسنده و محقق فرانسوی نمونه بارزی از این نوع برخورد فرانسوی مدعی آزادی بیان است، او تنها به دلیل ترویج اندیشه و نوشتن کتابی تاریخی و طرح واقعیاتی مستند درباره صهیونیسم بین‌­الملل و انکار هولوکاست مورد محاکمه قرار گرفت. هنوز هم در برخی کشورها مانند فرانسه، انکار کشتار یهودیان جرم تلقی می‌­شود. برخورد این چنینی با اندیشمندان و صاحب­نظران دلیل بر حضور پشت پرده صهیونیست در سیستم تصمیم­‌گیری فرانسه است.
جنبش جلیقه زردها و رفتار وحشیانه پلیس فرانسه؛ جنبش جلیقه زردها(Le Mouvement des Gilets jaunes‎) یک جنبش اعتراضی با مرکزیت پاریس فرانسه بود که به سرعت به کشورهای دیگری همچون بلژیک، هلند و عراق گسترش یافت. جنبش اعتراضی جلیقه زردهای فرانسه از ۱۷ ماه نوامبر سال ۲۰۱۸ میلادی و در اعتراض به تصمیم دولت مبنی بر افزایش قیمت سوخت و کاهش مالیات ثروتمندان آغاز شد ولی به مرور مطالبات آنها دامنه گسترده‌­ای یافت.
نوع رفتار دولت مکرون با این جنبش دیکتاتورانه و سرکوبگرانه است. در این راستا پارلمان فرانسه در اثنای تظاهرات‌های گسترده مردمی‌دراین کشور لایحه «ضد خرابکاری» دولت این کشور که با هدف تشدید برخورد با اقدامات به اصطلاح مخرب معترضان تدوین شده بود را تصویب کرد؛ اما این قانون از سوی شورای قانون اساسی فرانسه رد شد.
این هم یکی دیگر از تناقضات آشکاری است که پرده نفاق راازچهره دروغگویان مدعی حقوق بشر برمی­‌دارد. دولت ماکرون حتی آزادی ادعایی را در مورد شهروندان فرانسه که حقوق خود را مطالبه می‌­کنند؛ تحمل نمی­‌کند.
اسلام هراسی
توهین آگاهانه غربیان به پیامبر اکرم دلایل زیادی دارد. قشرهای مختلف و همچنین فرقه‌های مختلف هرکدام جداگانه وبا اهداف مختلف دست به توهین می‌زنند ولی درواقع هدف آنها یکی است وآن اسلام‌هراسی است‌. دين اسلام، تهديدي در برابر سياست‌هاي سيستم‌­هاي سلطه­‌جو به شمار مي­‌رود. بنابراین ایجادیک جنگ روانی تبلیغی برضد اسلام و مسلمین را می­‌توان انگیزه وهدف توهین به رسول‌­اکرم دانست.
ترس از گسترش بیداری اسلامی‌و فرهنگ مبتنی بر اسلام آنها را به این اقدامات وامی‌دارد و هدف از این اقدامات تضعیف اسلام در جهان است.
اسلام در جزیره‌­العرب ظهورکرد و امروزه ما شاهد هستیم که درآسیا، آفریقا، اروپا و درمیان نژادهای مختلف پیروانی دارد وبه سرعت درحال پیشرفت است. امروزه غرب با مترادف قرار دادن اسلام و تروریسم درنظر دارد که چهرة اسلام را درنظر دیگران مخدوش سازد. سیاست آنها بزرگ‌نمایی برخی سازمان‌ها، گروه‌ها یا افراط‌گرایی و تروریسم برای برخی از مقاصد شوم پنهانی است که با انگیزه‌های خاصی انجام می‌گیرد.
در این راستا باید از تاسیس و تشکیل گروه‌های انحرافی و افراطی از میان مسلمانان و با نام و عنوان اسلامی‌یاد کرد. نقش غربیان در ایجاد بهائیت، بابیت، وهابیت، طالبان، القاعده و داعش را باید مورد تدقیق و تحقیق قرار داده و آثار بازی‌های این گروه­های افراطی را در پازل اسلام‌هراسی دشمنان اسلام تبیین کرد.
انگیزة سیاسی؛ «از نظر سیاستمداران و صاحبان قدرت در جهان غرب، حضور همسایگانی که دارای حکومتی مقتدر بوده‌اند، خطری بالقوه به حساب می‌آید. دین اسلام پس از شکست مقاومت‌های مشرکان و یهودیان و حاکمیت یافتن بر جزیرهًْ العرب، به تدریج به سرزمین‌های مسیحی‌نشین نفوذ کرد. در این شرایط غربی‌ها، از جهت از دست دادن مسیحیت و مرزهای سیاسی احساس نگرانی کردند ودرصدد یافتن راه‌حل از شیوه‌های اسلام‌هراسی استفاده کردند؛ زیرا اسلام تنها نیرویی بود که اروپا را در زمینه‌های سیاسی، فکری به شیوه‌های جدید تهدید می‌کرد. درچنین وضعیتی که گسترش اسلام در اروپا افزایش یافته، نه تنها تشکیلات سیاسی بلکه حفظ موقعیت مناطق مسیحی به خطر افتاده بود و به منظور حفظ انسجام داخلی و جلوگیری ازنفوذ بیشترمسلمانان، اهانت به مقدسات به خصوص پیامبراسلام دردستورکار قرار گرفت.
در اینجا باید به علت درونی جوامع اسلامی‌اینگونه حرکت‌های اهانت­‌آمیز به مقدسات اسلام یعنی گسست و تفرقه در امت اسلام را‌ اشاره کرد. با تاسف دوری بسیاری از حکومت­های موجود در جوامع اسلامی‌از ارزش‌های دینی و اعتقادی و همنوا شدن با آواهای شیطانی صهیونیسم در سراسر جهان باعث گستاخی بیش از پیش این جریان خبیثانه و جسارت­های آنها به معتقدات و مقدسات اسلامی‌شده است.
آیا اگرحکومت­های بظاهر اسلامی‌به این آیه قرآنی عمل می­‌کردند الان باز هم شاهد این گونه گستاخی بودیم:« و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت‌نمایید! و نزاع نکنید، تا سست نشوید، و قدرت (و شوکت) شما از میان نرود!».
برخلاف دولت­‌های اسلامی، امت رسول‌الله در یک اقدام خودجوش و غیرت­مندانه در برابر گستاخی رئیس‌جمهور فرانسه که بازیچه صهیونیزم جنایتکار است، خروشیدند و کالاهای فرانسوی را تحریم کردند. نگرانی مکرون نسبت به این واکنش مسلمانان نشانه درستی و کارایی این اقدام منطبق برقواعد مسلّم فقهی مبتنی بر قرآن و سنّت نبوی مورد اتفاق فرق اسلامی‌مانند حرمت کمک به ظالمان، حرمت یاری دشمنان دین، حرمت اعانه کفار، حرمت اعانه بر اثم و عدوان و... است. البته مسئولین وسردمداران کشورهای اسلامی‌هم باید این وظیفه شرعی خود را بدون هیچ ملاحظه سیاسی ادا کنند وإلا در برابر خداوند و امت اسلامی‌باید
پاسخگو باشند.
بر اساس تصریح فقهای شیعه هم «به طور کلی اهانت به مقدسات اسلام از سوی هر کس که صورت بگیرد جرم است، ‌چه مسلمان باشد، چه کافر،‌ چه شیعه باشد و چه غیر شیعه، ‌چنانکه حکم تهیه‌کننده و کارگردان فیلم موهن به پیامبر اسلام که کافر است، ‌اعدام است. فقها و اندیشمندان شیعه به اتفاق معتقدند کسی که به ساحت پیامبر دشنام دهد،‌ قتلش لازم است».
مهدی جبرائیلی تبریزی
7/8/1399
لینک مطلب در سایت کیهان

از سال 1983 تا 2001 چند ساله؟ 10
بازدید : 429
سه شنبه 12 آبان 1399 زمان : 7:41

اشاره: قرآن کریم و سنت نبوی ’ در حوزه رفتارهای مسلمانان چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی قواعد و قوانینی را وضع کرده و خط سیر و سمت حرکت را مشخص نموده است. این قواعد بعنوان تکالیف شرعی باید در زمان و مکان مشخص خود مورد عمل واقع شوند. در پی اهانت برخی نشریات فرانسوی به ساحت مقدس رسول اکرم ’ و حمایت گستاخانه رئیس جمهور آن کشور ازاین اقدام هتاکانه وضد حقوق بشری، امت اسلامی‌بطور خودجوش بر علیه آن رفتار خروشیدند و در واکنشی مبتنی بر فقه اسلامی‌کالاهای فرانسوی را تحریم کردند. در این نوشتار به برخی از مبانی فقهی این اقدام اشاره خواهد شد. ۱. حرمت کمک به ظالمان این قاعده با توجه به وجود سند قرآنی و روایی متواتر، در کتب فقهی از ابتداء استنباط و صدور احکام شرعی مورد استفاده قرار گرفته است، هرچند بعنوان یک مبحث مستقل کمتر مورد توجه واقع شده است. مثلا شیخ انصاری در مکاسب این قاعده را استطرادا ذکر کرده است. [۱] اهمیت قاعده به حدی است که در برخی منابع روایی بابی تحت این عنوان ایجاد شده است. [۲] اغلب فقهای شیعه، از این مبحث در کتاب مکاسب با عنوان «معونةالظالمین» و از مصادیق مکاسب محرمه یاد کرده‌اند. از نظرشیخ انصاری، حرمت «معونة‌ الظالمین» مورد اتفاق نظر تمامی‌فقهای شیعه است و از جمله گناهان کبیره به شمار می‌رود. آنچه که در قاعده «اعانه بر ظالم» مطرح هست؛ صدق اعانه است و اعانه جایی صدق می‌کند که مقدماتی را اعم از مقدمات خارجی یا مقدمات علمی‌و فن­آوری یا مقدمات انگیزشی برای او فراهم می‌کند. بر اساس این قاعده هرگونه اعانه و معاونت در صدور ظلم ظالم بر علیه دیگری ممنوع است و بعنوان شریک جرم مورد مواخذه قرار می­ گیرد. البته این این قاعده از ابعاد مختلف قابلیت تفصیل و تقسیم­ بندی دارد. مثلا از حیث ظالم، از حیث أقسام إعانة و از حیث أقسام متعلّق إعانه، که به جهت اجتناب از تطویل از ذکر آنها صرف نظر می‌­شود. مستندات قاعده قرآن فقها در استناد قرآنی این قاعده به تعدادی از آیات اشاره کرده­ اند:[۳] آیه اول: {وَ لا تَعاوَنُوا عَلَی الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ}.[۴] آیه شریفه از تعاون بر گناه و دشمنی برحذر می­دارد. از این آیه شریفه، این‌گونه استفاده شده که چون همکاری با ستمگران در جهت ظلم­شان در واقع از مصادیق بارز اعانت بر اثم و عدوان است، بنابراین حرام خواهد بود. البته از نظر برخی از فقها بدون شک «الإثم» و «العدوان» عین ظلم هستند. [۵] چرا که قرآن کریم حتی دوستی دشمنان دین را ظلم می­ داند: {وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظّالِمِینَ}.[۶] آیه دوم: {وَ لا تَرْکَنُوا إِلَی الَّذینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ}.[۷] آیه رکون و تمایل به ظالمان را مورد نهی قرار داده است. حال اگر تمایل داشتن به ستم‌گران حرام باشد، کمک به آن‌ها به‌ طریق اولی حرام خواهد بود. [۸] روایت قاعده مزبور بلحاظ سند روائی متواتر است و فقها به روایات زیادی استناد کرده ­اند: روایت اول: «هنگامی‌که روز قیامت فرا می­رسد ندا کننده ­ای ندا می­دهد: ظالمان و یاوران و شبیهان آنها کجا هستند؟ حتی کسی که قلمی‌برای آنها تراشیده و یا دوات آنها را برای نوشتن فرمان ظلم آماده کرده همه آنها را جمع می­ کنند و در تابوتی از آهن می­ نهند سپس آنها را به جهنّم پرتاب خواهند کرد».[۹] این روایت دلالت برحرمت می‌کند. روایت اطلاق دارد و کمکی را که حتی درحرام و معصیت هم نباشد، شامل می­ شود. روایت دوم: «راوی سوال می‌کند نظر شما در رابطه با کار کردن برای سلاطین جور چیست؟ حضرت پاسخ می‌دهند؛‌‌‌ای سلیمان، کارکردن، یاری و سعی دررفع نیازهایشان معادل کفر است و عمداً نگاه کردن به آن‌ها هم از گناهان کبیره است که فرد با آن مستحق آتش جهنم می­ شود».[۱۰] در این روایت دنبال حاجات ظالمان بودن همتراز کفر بیان شده است. و ظهورش در حرمت تام است. عقل عقل ضمن تقبیح ظلم، اعانه به ظالم را به مثابه ظالم قرار داده و آن­را قبیح می­ داند. مناط هر دو حکم، وجود مفسده‌ای است که برآنها مترتب می‌گردد. فقهای زیادی دلیل عقل را برحرمت این مسأله بیان کرده‌ اند. [۱۱] این مورد جزو مستقلات عقلیه به حساب می­ آید. [۱۲] اجماع فقها در مورد اعانه به ظالم در امور ظلم وحرام و نیز در مورد مسائل مباح اگر جز اعوان آنها و یا یاوران آنها قلمداد شوند، اجماع دارند. [۱۳] عده­ای هم حکم به کراهت اعانه در مباحات[۱۴] داده و برخی قائل به عمومیت حرمت اعانه شده­ اند. [۱۵] دلالت قاعده مصرف کالاهای ظالمان بی شک مصداقی از کمک کردن و مساعدت آنها است. حال اگر این مساعدت به گونه ­ای باشد که اعانه مستقیم و یا غیرمستقیم در ظلم آنها موثر واقع شود، به طریق اولی مصداق اعانه خواهد بود. برخی از فقها معتقدند که اعانه از روی تمایل به ظلم آنها و به قصد سعی در إعتلاء شأن، موجب اقتدار رعیت، و تقویت سلطه و شوکت­شان باشد، [۱۶] شکی درحرمت آن وجود ندارد چرا که در حقیقت این جزئی از ظلم تلقی می­ شود. [۱۷] همچنین اگر شخصی با رفتارها و روابطش جزو اعوان ظالمین بشمار آید، آن رابطه حرام خواهد بود. [۱۸] امام خمینی(ره) حتی قبول هدایای آنها را درصورت تقویت شوکت وتجری آنها برظلم را حرام می­ دانند. [۱۹] همچنین فرموده ­اند: «کالاهایی که در حجاز (مکه) به حجاج محترم عرضه می‌شود، آنچه به آمریکاست مخالف با آرمان‌های اسلامی‌و اساساً مخالف با اسلام است و خریداری آنها کمک به دشمنان است و ترویج باطل است و از آنها باید احتراز شود».[۲۰] از این حیث است که ایشان فتوا به حرمت روابط تجاری با اسرائیل داده ­اند: «روابط تجاری و... با بعض دول که آلت دست دول بزرگ جائر هستند از قبیل اسرائیل جائز نیست و بر مسلمانان لازم است که به هر نحو ممکن است با این نحو روابط مخالفت کنند و بازرگانانی که با اسرائیل و عمال اسرائیل روابط تجاری دارند، خائن به اسلام و مسلمانان و کمک کار به هدم احکام هستند و بر مسلمانان لازم است با این خیانت کاران چه دولت‌ها وچه تجار قطع رابطه کنند وآنها را ملزم کنند به توبه وترک روابط با این نحو دولت‌ها».[۲۱] نظرآیه­ الله مکارم­شیرازی در این مورد: «بی شک خرید کالاهای آمریکایی و انگلیسی کمک به این ظالمان است و از نظر شرع اسلام حرام است».[۲۲] آیت­ الله وحید خراسانی: «خرید و فروش محصولات وابسته به اسرائیل در صورتی که تقویت اسرائیل یا تضعیف اسلام و مسلمین گردد، جایز نیست».[۲۳] بنابراین ایشان یکی از مناطات حکم را تضعیف اسلام و مسلمین می­دانند، پس از این حیث می­توان به کالای فرانسوی را داخل در حکم مذکور قرار داد. بعضی از فقها حتی إعانة­الظالمین در مباحات را هم حرام می­ دانند. [۲۴] ۲. حرمت تقویت کفر حرمت تقویت کفر از قواعد فقهی به شمار می‌رود و عقل و نقل نیز بر آن دلالت دارند. فقها در مباحث حفظ کتب ضالّه و نیز فروش سلاح به کفار در صورت تقویت آنها، به این قاعده استناد می­ کنند. [۲۵] براساس این قاعده هرآنچه که موجب تقویت جبهه کفر و دشمنان دین شود، باید از آن اجتناب کرد. عنصر اقتصاد در این زمینه بیشترین نقش را دارد. مستندات قاعده قرآن قرآن تقویت جبهه ایمان را در برابر جبهه کفر واجب می­ داند: {وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ}[۲۶] «إعداد به معنای تهیه کردن[۲۷] چیزی است تا انسان با آن چیز به هدف دیگری که دارد برسد، که اگر قبلا آن را تهیه ندیده بود به مطلوب خود نمی‌رسید، مانند فراهم آوردن هیزم و کبریت برای تهیه آتش».[۲۸] «استطاعت» بمعنی قدرت و طلب طاعت است ولی در قرآن پیوسته بمعنی قدرت آمده‌ است. [۲۹] «رهب» به معنای ترس و خوف[۳۰] همراه با دوراندیشی، احتیاط و اضطراب‌ است. [۳۱] این آیه شریفه به مسلمانان دستور می­دهد که آمادگی خود را برای مقابله با دشمن به هر میزان که امکان­پذیر باشد، حفظ کنید. از این بیان به لازمه آن هم می­ توان اشاره کرد که اگر آمادگی و تقویت مسلمانان واجب باشد، پس تقویت دشمنان هم حرام خواهد بود. با توجه به اینکه استطاعت و قدرت سبب ایجاد قدرت بازدارندگی است، قرآن در ادامه هدف از آن­را ایجاد ترس و رعب در دشمن بیان می­ کند. روایت روایت اول: در روایتی امام صادق (ع) برخی از مصادیق کسب­‌های حلال و حرام و نیز مناط آنها را بیان فرموده­ اند. یکی از معیارهای حرمت، تقویت کفر و شرک است که به صورت مطلق ذکر شده است: «کُلُّ مَنْهِیٍّ عَنْهُ مِمَّا ... یَقْوَی‌ بِهِ‌ الْکُفْرُ وَ الشِّرْکُ».[۳۲] روایت دوم؛ که می­ توان ازآن برای الگوبرداری جهت مقابله با جنگ اقتصادی دشمن استفاده نمود؛ حدیث صفوان جمال[۳۳] می‌باشد. صفوان به خاطر آرزوی کوچکی که در دل داشت از سوی امام کاظم (ره) به جهنمی‌‌شدن تهدید شد. وی روزی خدمت امام موسی کاظم رسید؛ آن حضرت به او فرمودند: «همه چیز تو خوب و نیکوست جز یک چیز! پرسید: فدایت شوم! آن چیست؟ امام فرمودند: اینکه شتران خود را به این مرد (یعنی‌هارون، خلیفه وقت عباسی) کرایه می‌دهی. صفوان گفت: من از روی حرص و شکم‌سیری و لهو، چنین کاری نمی‌کنم. چون او به حج رفته است شتران خود را به او کرایه داده‌ام. خودم هم خدمت او را نمی‌کنم و همراهش نمی‌روم، بلکه غلام خود را همراه او می‌فرستم. امام فرمودند: آیا از او کرایه طلب داری؟ گفت: آری! امام فرمود: آیا دوست داری او زنده بماند تا کرایه‌ات به تو برسد؟ صفوان گفت: آری! حضرت فرمودند؛ کسی که دوست داشته باشد بقای آنها را، از آنان خواهد بود و هر کس که از آنان باشد، جایگاهش دوزخ خواهد بود».[۳۴] آنگونه که از محتوای این حدیث برمی­آید هرگونه تعامل اقتصادی با دشمنان جامعه­ی اسلامی‌ولو در راه حج بیت­الله الحرام، موجبات سقوط فرد در آتش دوزخ را فراهم می­نماید. بی­شک افرادی که از کالاهای تولیدی شرکت­های متعلق به کشورهای کفر و بعضا دشمن دین و نظام اسلامی‌استفاده می­کنند؛ آرزوی بقای آن شرکت‌ها برای استفاده ازگارانتی کالای خریده شده­ خود را دارند. همچنین عملاً با خرید اجناس خارجی؛ موجبات تقویت دشمنان را فراهم می­شود. حال اینکه صفوان جمال در معامله­ی مذکور؛ فروشنده و طرف سودبرنده بوده نه خریدار و طرف پرداخت کننده­ی پول و‌هارون اولا خلیفه مملکت اسلامی‌بوده و کافر ودارای ملیت بیگانه نبوده است. عقل عقل تقویت کفر وکافر را به هر نحوی بویژه از حیث اقتصادی که می­تواند سیطره واستیلای خود را بر ممالک اسلامی‌گسترده کند، مورد نکوهش قرار می­دهد. [۳۵] از طرف دیگر حکم قطعی به قبح ابقاء ماده فساد و وجوب از بین بردن آن دارد. [۳۶] دلالت قاعده مصرف تولیدات ممالک متخاصم و دشمن با جامعه اسلامی‌موجب تقویت جبهه دشمنان و تضعیف جامعه اسلامی‌است. «طبق آموزه‌های دینی، مصرف اموال اگر به تقویت دشمنان اسلام بینجامد، مجاز نیست، بنابراین باید از استفاده از فرآورده‌ها و تولیداتی که سبب‌ رونق چرخه‌های اقتصادی دشمنان و ایجاد بستر مناسب جهت سلطه اقتصادی و فرهنگی آنان می‌گردد، دوری جُست».[۳۷] برخی از فقها صراحتاً هر نوع خرید وفروش را که سبب تقویت جبهه کفر شود، [۳۸] حرام اعلام کرده­اند: فتوای آخوند ملامحمدکاظم خراسانی: «بیع و شراء با کفار که موجب تقویت کفار است و سبب ضعف مسلمین، جایز نیست و همچنین سایر امور از معاشرت با ایشان».[۳۹] فتوای سید محمدکاظم طباطبایی یزدی: «هر چه موجب تقویت و شوکت کفر و کفار و باعث ضعف اسلام و مسلمین است، حرام است؛ چه از معاملات باشد یا غیر آن از آنچه باشد...و بسی سزاوار است که مسلمین، کلیه، هرگاه ممکن باشد، بدون ترتب مفسده، تحرز کنند از چیزهایی که در معرض تقویت کفر است».[۴۰] استفتاء از آیه ­الله خامنه­ ای: سوال: خرید و فروش کالاهای آمریکایی چه حکمی‌دارد و آیا این حکم شامل همه کشورهای غربی مثل فرانسه وانگلستان هم می‌شود؟ و آیا آن حکم مخصوص ایران است و یا در همه کشورها جاری است؟ جواب: «اگر خرید کالاهای وارداتی از کشورهای غیراسلامی‌و استفاده از آنها باعث تقویت دولتهای کافر و استعمارگر که دشمن اسلام و مسلمین هستند، شود و یا قدرت مالی آنها را برای هجوم به سرزمین‌های اسلامی‌یا مسلمین در سرتاسر عالم، تقویت نماید، واجب است که مسلمانان از خرید و بکارگیری و استفاده از آنها اجتناب کنند، بدون اینکه فرقی بین کالایی با کالای دیگر و دولتی با دولت دیگر از دولتهای کافری که دشمن اسلام و مسلمین هستند، وجود داشته باشد و این حکم هم اختصاصی به مسلمانان ایران ندارد».[۴۱] همچنین معتقدند؛ درصورتی که برخی لوازم وقطعات ساخت کشورهای دشمن مانند رژیم صهیونیستی یا تکفیری­ها محسوب شوند که با مسلمانان در جنگ هستند، اگر کسانی از بابت این کالاها از ما سود ببرند، خرید آن کالاها حرام است. [۴۲] 3. حرمت اعانه بر اثم و عدوان این قاعده ازقواعد فقهی مهمی‌است که درابواب مختلف فقه مورد استفاده قرار می­گیرد. قاعده از نص صریح قرآن اخذ شده و روایات زیادی برآن دلالت دارند که مقتضای آن نهی از معونت فساق و عاصیان و تقویت آنان است. [۴۳] شیخ انصاری (ره) در مکاسب محرمه در مبحث «معونة الظالمین» تا حدودی دراین زمینه بحث کرده است. اما فقهای متأخراین موضوع را تحت عنوان «قاعده‌ی اعانه‌ی براثم» مطرح کرده‌اند. [۴۴] از مقابلۀ «اثم» با «منافع» فهمیده می­شود که معنای اصلی آن ضرراست، کما اینکه گفته می‌شود: إثم هر چیزی است که در آن ضرر و زیان باشد. [۴۵] اصطلاحا اثم آن چیزی است که خداوند سبحان از آن نهی کرده (اعم ازگناه صغیره و یا کبیره باشد). پس اثم به معنای عصیان است که به ترک واجب و انجام حرام منتهی می­شود و شامل همۀ گناهان و تمام مقدمات گناه می‌شود. [۴۶] عدوان در لغت به معنای تعدی، تجاوز، ظلم و دشمنی است. [۴۷] عدوان بر وزن فعلان از ریشۀ عدا- یعدو- عدوانا است. در اصطلاح، عدوان، دشمنی و ستم آشکار است. [۴۸] «معاونت بر اثم یعنی ایجاد مقدمه‌ای از مقدمات فعل غیر، [۴۹] اگر چه تهیۀ مقدمات از روی قصد نباشد و فاعل نیز در انجام فعل مستقل باشد».[۵۰] «گنهکار گاهی به تنهایی عمل گناه را انجام می‌دهد که عنوان فاعل دارد وگاهی نیز با همکاری دیگری یا دیگران مرتکب می‌شود که این همکاری ممکن است دو صورت داشته باشد؛ صورت اول، دخالت همگی همکاران در عنصر مادی گناه که به تمامی‌آنان، شرکاء گفته می‌شود. صورت دوم، به گونه­ایی است که فرد یا افرادی به تنهایی عنصرمادی گناه را مرتکب می‌شوند؛ ولی فرد یا افراد دیگری وی را در انجام عنصر مادی یاری و کمک می‌کنند که به عمل این فرد یا افراد در فقه اسلامی‌«اعانه براثم» گفته شده، به آنان عنوان «معین» نیزداده‌اند. [۵۱] درحقوق جزای عرفی به عمل فوق، «معاونت درجرم» گفته شده، به افراد فوق عنوان «معاون» داده‌اند».[۵۲] مستندات قاعده قرآن آیه­ای که قاعده از آن اخذ شده است: {لا تَعاوَنُوا عَلَی الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ}.[۵۳] این آیه می‌خواهد روحیه همکاری و تعاون در گناه را سرکوب کند؛ زیرا همان طور که برای انجام کارهای خیر، مثل ساختن مسجد، محتاج چند نفر هستیم، در جامعه گناهانی نیز وجود دارد که ارتکاب آن محتاج همکاری و مشارکت است. خداوند می‌خواهد جلوی اجتماع برای ارتکاب گناهان بزرگ را بگیرد. خلاصه آنکه این آیه، مشارکت در گناه را منع می‌کند. [۵۴] روایت برخی از روایاتی که بر قاعده مزبور دلالت دارند: روایت اول: «کسی که برای قتل مسلمانی هرچند درحد یک کلمه، همکاری و کمک کند روز قیامت در حالی محشور می‌شود که بین دو چشمش نوشته شده است: ناامید از رحمت خدا».[۵۵] در این روایت معاون در قتل هر چند ناچیز باشد؛ اهل دوزخ معرفی شده است. روایت دوم: «رسول خدا ’ در مورد خمر، ۱۰ نفر را لعنت کرده است: کسی که درخت انگور را به قصد شراب بکارد؛ نگهبان آن؛ فروشنده و خریدار شراب؛ شراب­خوار؛ کسی که از راه فروش مشروبات الکلی روزی برای خود تهیه می‌کند؛ تولید ‌کننده مشروب؛ حمل‌کننده آن؛ کسی که مشروب برایش حمل می‌شود و کسی که شراب می‌نوشاند».[۵۶] از این ده نفر یاد شده، تنها شارب خمر گناهکار است و بقیه معاون هستند. طبق روایت حکم معاون به سان مباشر ذکر شده است. عقل در بیان دلیل عقل چنین گفته‌اند: «همچنان که انجام منکر و امر به آن و تشویق به سوی آن عقلا قبیح است، انجام مقدمات برای منکر هم قبیح است. به­خاطر همین، قوانین عرفی عهده­دار وضع مجازات برای معین جرم هستند. پس اگر کسی سارقی را در سرقت کمک کند یا با او در مقدمات آن همکاری کند، در نظر عقلا و قوانین کیفری مجرم است؛ که نظیر آن در شرع وارد شده است؛ مثلا جایی که شخصی، دیگری را بگیرد و نفر سوم اورا بکشد و یک نفر ناظر باشد. قاتل قصاص می‌شود، ممسک (گیرنده) به حبس ابد محکوم شده و ناظر کور می‌شود. این حرف با آن چه که در علم اصول گفته شده که مقدمات حرام، حرام نیست تنافی ندارد؛ زیرا آنچه که در اصول گفته شده، انکار ملازمه بین حرمت اشیا وحرمت مقدمات آن است وآنچه که در اینجا اثبات کرده‌ایم ادراک عقل به قبح تعاون بر معصیت و گناه است؛ نه به خاطر اینکه مقدمه حرام است؛ بلکه به خاطر اینکه عقل مستقلا به قبح اعانه بر حرامی‌که از دیگری صادر می‌شود حکم می‌دهد. پس نزد عقل، معین جرم مانند شریک جرم است؛ اگر چه در میزان قبح با هم متفاوت‌اند».[۵۷] به بیان دیگر؛ عقل به قبح اعانت براثم، که سبب خشم مولی می‌شود، حکم کرده است، همان طوری که ارتکاب آن نیز عقلا قبیح است. لذا ما را امر کرده تا آن را ترک کنیم؛ همچنین عقل تهیۀ مقدمات و اسباب فعل حرام و اعانت بر فعل را قبیح می‌داند و بدینسان معین را مستحق عقاب دانسته است. از طرف دیگر چون عقل آدمی‌به طور مستقل چنین فعلی را قبیح می­پندارد، به دلیل قاعدۀ ملازمۀ «کل ما حکم به العقل حکم به الشرع» در شریعت مقدس نیز چنین فعلی قبیح خواهد بود و شخص اعانت‌کننده هم مبغوض شارع مقدس خواهد بود. [۵۸] دلالت قاعده مصرف کالاهای کشورهایی که ظالم تلقی می­شوند؛ ممکن است عنوان معاونت برگناه داشته باشد. اگراعانت را مستلزم رکون و تمایل به ظالم بدانیم؛ [۵۹] حرمت آن به طریق اولی ثابت می­شود. همچنین این تعاون موجب شراکت در ظلم آنها است. [۶۰] از طرف دیگر اگر مصرف کالای خارجی موجب ازدیاد قدرت ظالمین و تضعیف مسلمین و بعنوان مقدمه استیلای جهان کفر بر جهان اسلام که همواره با ظلم واستثمار توام بوده بدانیم، اطلاق عنوان اعانت بر إثم قطعی است و حرام می­باشد. [۶۱] دراین مورد امام خمینی + معتقدند که؛ تهیۀ مقدمات و اسباب معصیت برای کسی است که قصد ارتکاب آن را دارد؛ حال این تهیۀ اسباب برای رسیدن به هدف باشد یا نه و یا اثم در خارج تحقق یابد یا نه، اعانت بر اثم بوده و حرام است. [۶۲] نتیجه اینکه از آن جائی که استفاده ازکالاها و تولیدات فرانسوی، کمک به کسانی است که ظلم­شان به مسلمانان و مومنین و اعتقادات آنان محرز بوده و به تقویت جبهه کفر و کافر می­شود و از طرف دیگر رویه جاری درکشورودولتی که سیاست آن بر طغیان و عصیان بناگذاری شده است، هرگونه رابطه باآن مخصوصا تعاملات اقتصادی بویژه خرید واستفاده از محصولات­شان سبب تزاید ظلم، کفر و معصیت و عداوت آنها خواهد شد و کشور و دولت فرانسه درحال حاضر بعنوان عامل صهیونیسم بصورت مباشرتی و غیرمباشرتی مصداق و موضوع این قواعد به حساب می­آید؛ شکی در حرمت استفاده از کالاهای فرانسوی وجود ندارد. پی نوشت‌ها:

معرفی کتاب خورشید نبوت
بازدید : 414
دوشنبه 13 مهر 1399 زمان : 16:38

بازدید : 643
يکشنبه 12 مهر 1399 زمان : 13:38

در نوشتار حاضر نویسنده واقعه غدیر را از منظر عقلانیت بررسی کرده و با به چالش کشیدن دمکراسی حاکم بر سقیفه، به نقش امامت در وحدت جامعه و ضرورت‌های پیدایش واقعه غدیر پرداخته است.

هنگام بالا رفتن آمپر آب چکار کنیم؟

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی